اندر احوالات ثنا بانو

ثنا جونم یادمه اولین کلمه ای که واضح گفتی نه نه نه بود که تقریبا ٥ ماه و نیمه بودی و با یه لحن خیلی قشنگی میگفتی و حسابی دلمونو میبردی.

بعد از اونم شروع کردی صداهای دیگه رو تمرین کردن تا الان که تو ماه هشتمی م م -د د - ب ب - ن ن  رو خیلی قشنگ تلفظ میکنی تازه رابطه بین اونا رو هم خیلی خوب تشخیص میدی مثلا وقتی لباس برات میپوشم یا اینکه از در خونه میریم بیرون شروع میکنی د د گفتن یا وقتی غذا میخوام بهت بدم میگی ب ب .ما ما با با هم یه جوری تلفظ میکنی که آدم نمیدونه واقعا منظورت مامان و باباست یا نه ولی به هر صورت آفرین دخترم.

حالا بریم سراغ پیشرفتای فیزیکی. نشستنت خیلی خوب شده و خیلی خوشگل میشینی و با اسباب بازیهات بازی میکنی میشه برای نیم ساعت سرگرمت کرد ولی در حین بازی هم همش حواست پیش منه و میخوای آمارمو بگیری که چیکار میکنم.ولی اصلا از دمر(رو به شکم) خوابیدن خوشت نمیاد و حتی یه دقیقه هم نمیذاری این مدلی بزارمت. فکر کنم تو از اون مدل بچه هایی باشی که اصلا چهار دست و پا نرن و یه دفعه از حالت نشسته راه بیوفتن.

نوبتی هم که باشه میرسیم به غذا خوردن که واقعا یه مقوله ایه برا خودش.صبحا که بدون استثنا حریره بادوم میخوری و خوشبختانه خیلی دوست داری مزشو.ناهار و شام هم سوپ که هر چند روز یه بارموادشو تغییر میدم .عصرونه هم یه روز زرده تخم مرغ و یه روز هم پوره میخوری البته بعضی روزا هم هیچ کدومو نمیخوری ولی در کل غذاهای مایع و شیرین مزه رو بیشتر دوست داری.آبمیوه هم بعضی روزازور تو میچربه و لب نمبزنی ولی بعضی روزا مامانی پیروزه میدانه.راستی یادم رفت بگم از ماست هم اصلا خوشت نمیاد.