مسافرت عید
مامانی تا روز عید که قرار نبود جائی بریم یعنی با اتفاقات پیش اومده برنامه ای برای مسافرت نداشتیم ،ولی روز دوم عید بود که بابائی پیشنهاد داد که چند روزی بریم کیش و منم موافق بودم ولی وقتی پیگیری کرد دید برای تاریخی که می خواستیم بلیت گیرمون نیومد.خلاصه کنسل شد ولی دوباره با دوستای بابائی قرار گذاشتیم یه چند روزی بریم شمال و روز ششم بود که همراه سه تا از دوستای بابا و خانوادشون راهی سیاهکل شدیم ، که یکی از شهرهای گیلانه و نزدیک لاهیجان ،من تا حالا اونجا نرفته بودم چون ما بیشتر طرفای نور و نمک آبرود و بابلسر میریم ولی اینم یه تجربه ای بود و خیلی بهمون خوش گذشت و توهم خیلی خانم بودی و اذیتمون نکردی، البته بیشترش هم خواب بودی . دخترم ا...
نویسنده :
مامان و بابا
16:31
عید92
ثنای نازم خیلی خیلی خوشحالم که این اولین عیدته و البته بهترین عید ما که تو پیشمونی و از خدا ممنونم که به ما بهترین عیدیو ، که همون وجود نازنینته رو هدیه داده ، فقط می خوام بگم که در این لحظه تحویل سال بهترین ها رو همراه با سلامتی برات خواستارم دختر گلم. ************** ******** ***** ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:30
شهربازی رنگین کمان
یه روز بهاری و شهربازی با آرشیدا ا ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:07
جشن تولد یک سالگی ثنا جون
امسال تولدتو باتم زنبوری برگزار کردیم که از خیلی وقت پیشش میخواستم کارهاشو انجام بدم ولی وقت نمیکردم تا دو سه هفته مونده به مراسم که بصورت بسیار فشرده به مرحله اجرا رسید.البته مراسم تولدت با ٢٢ روز تاخیر برپا شد که دلایل خاص خودش رو داره دخترم جا داره اینجا از بابا امیر یه تشکر ویژه بکنم که خیلی خیلی کمکم کرد و هر چی که گفتم و هر ایده ای که داشتم نه نگفت و بی چون و چرا انجام داد که البته بابایی خودش سرشار از ایده است و خیلی با سلیقه که به همه ثابت شده و همچنین از خاله مریم که اونم با وجود اینکه داره رو پایان نامش کار میکنه و خیلی سرش شلوغه ولی خیلی کمکم کرد و مامان زهرای مهربون که زحمت تهیه غذا رو به عهده گرفت و عمه شهره ک...
نویسنده :
مامان و بابا
1:27
اولین مروارید ثنا جونم
دخترم بالاخره بعد از مدتها انتظار امروز خاله مریم که نمیدونم تو دهن تو داشته چیکار میکرده که یه دفعه دندون خوشگلتو دیده با جیغ و داد بهمون خبر داد که دندونت در اومده و ما هم ریختیم سرت ولی مگه میذاشتی که ببینیم .خلاصه خیلی خوشحال شدیم و بیشتر از این خوشحالم که دندونت دیر دراومد و من تا تونستم در این مدت با خیال راحت بهت قطره آهن دادم ولی بعد از این دیگه کارم سخت میشه . ثنای گلم رویش اولین مرواریدتو بهت تبریک میگم انشاالله مرواریدای بعدیتم به این راحتی در بیان. دخترم در تاریخ ١٠/٢/٩٢ یعنی یکسال و نوزده روزت بود که این اتفاق فرخنده افتاد. 1010 ...
نویسنده :
مامان و بابا
11:23