ثنا بانو

دخترم ما خیلی ازت عکس میگیریم و سعی میکنیم تک تک لحظه هاتو ثبت کنیم ولی باور کن که فرصت نمیکنم که همشونو تو وبلاگت بذارم. حالا این یه سری رو میذارم تا شاید بعدها بتونم عکسای بیشتری ازت بذارم. **** *** *** *** **** ***     اینجا هم مراسم سالگرد بابا عباد که عکس بهتری نداشتیم **** ...

  **** **** ...

ثنا جون بهمن ماه برای ما خیلی ماه شلوغ پلوغیه چون چند تا تولد تو این ماه داریم که به ترتیب اولیش تولد آرشیدا ٢٠ - بابا بهرام ٢٣- مامان شکوه ٢٤- و آخریش تولد خاله مریمه ٢٥ اینم عکسای تولد تولد ٣ سالگی آرشیدا که چون مهمون زیاد داشتن خونه مامان شکوه برگزار شد. **** *** **** *** **** *** ...

ثنا جونم امسال بر عکس سالهای قبل خیلی دیر برف اومد و شما هنوز خیلی کوچولویی که بخواهیم ببریمت برف بازی انشاالله سال دیگه میتونی راه بری و تو برفها بدو بدو بکنی . ولی این یکم برف هم که اومد بردیمت بیرون که حداقل از اولین برف دیدنت چند تا عکس بگیریم و دوست داشتم برات آدم برفی درست کنم ولی انقدر هوا سرد بود که نشد و ما هم به دو سه تا عکس بسنده کردیم و بجاش یه عروسک آدم برفی برات خریدیم و بقیه عکسای زمستونیتو تو خونه ازت گر فتیم. *** **** ***     *** *** *** *** **** ***   ...

ثنا جونم امروز یعنی پنجمین روز زمستون بابایی با بابا بهرام رفتند کربلا منم خیلی دلم میخواست برم ولی به خاطر تو نمیشد چون یه عالمه از راهو پیاده میرن و برای اربعین اونجان.خوش به حالشون .انشاالله سفرای بعدی که تو یکم بزرگتر بشی ما هم باهاشون میریم.الهی آمین. اینم عکس ثنای گلم در هنگام بدرقه بابایی ...

ثنای خوبم امسال یلدا برای ما یه رنگ وبوی دیگه ای داشت با اینکه پارسالم یه جورایی با ما بودی ولی امسال وجود نازنینت رو کنارمون لمس کردیم و از تک تک ثانیه های این شب طولانی لذت بردیم. دیشب شام خونه مامان شکوه بودیم و بعدشم بقیه مراسم مرسوم این شب.از اونجا هم  یه سر رفتیم خونه پدر بزرگ خوبم که  مامان زهرا اینا و همه دایی هامم اونجا بودن و یه دور دیگه بساط شب چره بر پا شد و در آخر هم فال حافظ و... آخر شب هم که اومدیم خونه با مامان شکوه اینا رفتیم بیرون یه دوری زدیم و....در کل خیلی شب خوبی بود و به هممون خوش گذشت.اینم عکساش ***** **** ...

دخترم تاج سرم امروز ٨ ماهت تموم شد و وارد ماه نهم شدی مبارک باشه عزیزم. ما و عمه شهره اینا هم خونه مامان شکوه بودیم و بابایی برات کیک خرید و یه جشن کوچولو برات گرفتیم.اینم عکساش. **** **** ...

ثنا جونم یادمه اولین کلمه ای که واضح گفتی نه نه نه بود که تقریبا ٥ ماه و نیمه بودی و با یه لحن خیلی قشنگی میگفتی و حسابی دلمونو میبردی. بعد از اونم شروع کردی صداهای دیگه رو تمرین کردن تا الان که تو ماه هشتمی م م -د د - ب ب - ن ن  رو خیلی قشنگ تلفظ میکنی تازه رابطه بین اونا رو هم خیلی خوب تشخیص میدی مثلا وقتی لباس برات میپوشم یا اینکه از در خونه میریم بیرون شروع میکنی د د گفتن یا وقتی غذا میخوام بهت بدم میگی ب ب .ما ما با با هم یه جوری تلفظ میکنی که آدم نمیدونه واقعا منظورت مامان و باباست یا نه ولی به هر صورت آفرین دخترم. حالا بریم سراغ پیشرفتای فیزیکی. نشستنت خیلی خوب شده و خیلی خوشگل میشینی و با اسباب بازیهات بازی میکنی میشه ...